۱۳۹۹ تیر ۲۳, دوشنبه

...

سال دوم یا سوم دانشگاه بودم، دنبال فیلم های روز دنیا که درباره شان در مجله فیلم خوانده بودم و این طرف آن طرف شنیده بودم، فیلم‌های خوب، برنده های اسکار، کارگردان های خوب،بازیگران خوب! هر فیلمی که خوب بود را پیدا می کردیم و می دیدیم. 
آن وقتها اینترنت و یوتیوب و امکان دانلود و اینها مثل حالا نبود، سی دی دست به دست می کردیم و فیلم و موسیقی رد و بدل می کردیم. 
یک تلویزیون سیاه و سفید کهنه برده بودم خوابگاه و رفیق مان ‌هم ‌یک ضبط سی دی دار آورده بود که به هم وصل کرده بودیم و فیلم ها و شوهای مان را آنجا می دیدیم. 
آن سال فیلم "عزیز میلیون دلاری" برنده اسکار شده بود و من هم در به در دنبالش می گشتم. یک گروه پسر و دختر بودیم که با هم نشریه راه انداخته بودیم و مثلا صمیمی بودیم. پسرهای گروه چند باری تلویزیون و سی دی پلیر ما را خواسته بودند و ما نداده بودیم. کمره من را خواسته بودند و نداده بودم، آن وقتها یک کمره آنالوگ نیمه حرفه ای داشتم که باهاش میشد عکس های خوبی گرفت. 
باز پسرها کمره را خواستند و گفتم نمی دهم. گفتند ما "عزیز میلیون دلاری" را داریم، بیا مبادله کنیم. بعد از کلی سبک سنگین کردن و مشورت با رفقا قبول کردم. رفتم جلوی کافی نت خوابگاه و آن سه تا تُخس هم آمدند. گفتم اول سی دی را بدهید، بعد من کمره را می دهم. از لای یک کتاب سی دی را کشیدند و کمره را گرفتند. خنده خنده با کمره رفتند و من با هیجان برگشتم تا فیلم را ببینم. 
سرم کلاه گذاشته بودند، سی دی خالی بود و خبری از فیلم نبود. عصبانی شده بودم اما کاری ازم ساخته نبود. پسانتر کمره را پس آوردند و عذرخواهی کردند از حقه ای که زده بودند. 
امروز بعد از شانزده سال که از برنده شدن "عزیز میلیون دلاری" در اسکار می گذرد نشستم و این فیلم را دیدم. فیلمی که دیر دیدم اما خوب شد که دیدم. 
پسانتر در حالی که می دویدم داشتم پادکست "نیمه پر نیمه خالی" را می شنیدم که درباره "سن هراسی" گپ می زدند. آنجا به موضوعی اشاره شد که دقیقا در "عزیز میلیون دلاری" توجهم را جلب کرد. هر جا که باشی، هر سنی که باشی اگر از زندگی و از آنچه کرده ای رضایت داشته باشی مهم نیست چند ساله ای. حتی اگر همین لحظه بمیری حسرتی نداری برای کار نکرده، برای زندگی نکرده. 
چقدر این قسمت را دوست داشتم که مگی گفت من به چیزی که می خواستم رسیدم، دیگر چیزی نمی خواهم. همین رضایت از آنچه کرده ای، همین را خیلی دوست داشتم. 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر