همین لحظه «جز از کل» را خلاص کردم. آنقدر این کتاب جذاب بود که 500 صفحه آخر را امروز و سرکار خوانده ام. من نسخه الکترونیکش را خواندم که 1542 صفحه بود. حس عجیبی دارم الان. یک جورهایی مارتین دین و جسپر دارند جلوی چشمم و در مغزم راه می روند. چقدر دوست داشتم این کتاب را یا چیزی شبیه این کتاب را من نوشته بودم.
چقدر می خواستم تمام نشود کتاب. دوست داشتم هنوز می نوشت و هنوز می خواندم.
چه داستان عجیبی!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر