۱۳۹۹ اسفند ۹, شنبه

...

دیروز گفتم فکر می کنم آمدن بهار بهترم کرده. دوست دارم‌ لباسهای قشنگ تری بپوشم، ورزش کنم، به خودم بیشتر توجه کنم. 
زمستان فصل دوست داشتنی ام ‌بود همیشه، عاشق برف بودم، درختان لُخت، شاخه های درهم پیچیده، شاید سرما و یخ آنقدر دوست داشتنی نبودند، تاریک شدن روزها را دوست نداشتم اما ابرها و مِه را دوست داشتم امسال اما فکر می کنم هر چه به بهار نزدیکتر می شویم خوشحال تر می شوم. دلم می خواهد هزار تا هندوانه را با هم‌ بردارم، دلم‌ می خواهد هر روز بروم بیرون و بدوم، ساعتها بدوم. دلم می خواهد بروم یک جای گرم، بروم ‌شنا کنم، دامن رنگی رنگی بپوشم، برقصم. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر