۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۷, پنجشنبه

همه چیز کم کم به سمت فاجعه شدن پیش می رود/پیش رفته است

امروز خبر تجاوز گروهی پدر و برادر و کاکا و بچه کاکا بر دختری دوازده ساله را خواندم و اینکه بعد از تجاوز او را کشته اند و بعد تکه تکه کرده اند و بعد در حویلی خانه دفنش کرده اند. از همان اول گفتم هر چند که در این کشور اگر آدمی را زنده زنده در خیابان بخورند و استخوانش را هم جلوی سگ بیندازند کسی تعجب نمی کند اما اینکه پدر و برادر و کاکا با هم بر یک دختر خردسال تجاوز گروهی کنند و بعد تکه تکه کنندش و بعد تکه هایش را در گونی بیندازند و در باغچه خانه دفن کنند زیادی فیلمی و ساخته و پرداخته ذهن خبرنگاران است. 
فکر می کنم اینقدر که خبر کشتن و تجاوز در افغانستان به امری عادی مبدل شده حالا دیگر دل خبرنگاران افغانستان از یک خبر مرگ و قتل و تجاوز ساده یخ نمی کند و دوست دارند به بدترین شکل ممکن قربانی خبرها را بکشند و به بدترین حالت ممکن مورد تجاوز قرار بدهند و بعد خبر را با آب و تاب بنویسند و خوانندگان هم با هیجان و اشتیاق بخوانند و آه و اویلا سر دهند. این حالت خبرنگاران و انتظار خوانندگان نشان دهنده وقوع یک فاجعه وحشتناک در سطح جامعه است که همه فقط به دنبال تکه پاره کردن هستند و می خواهند دیگران را به فجیع ترین شکل ممکن بکُشند.
...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر